Journal of Philosophical Investigations (Feb 2015)

نسبت شهود و هوش در فلسفه‌ی برگسون

  • محمد عنبرسوز,
  • جهانگیر مسعودی

Journal volume & issue
Vol. 8, no. 15
pp. 77 – 89

Abstract

Read online

یکی از نقاط ابهام­برانگیز در فلسفه‌ی برگسون، نسبت میان هوش و شهود به عنوان دو منبع معرفتی انسان است. برگسون به دلیل تلقی خاص خود از جهان به عنوان امری پویا و سیال به دنبال روش معتبری برای دست­یابی به شناخت صحیح و خطاناپذیر است. در این مورد وی با در نظر گرفتن دیرند(استمرار) به عنوان حقیقت زمان نه­تنها شهود را برای کسب دانش کارآمد می‌داند، بلکه آن را تنها روش حقیقی دست­یابی به معرفت صحیح قلمداد می‌نماید و روش‌های دیگر را غیر­قابل ­اطمینان می‌داند. در این جستار ضمن بررسی عناصر شناختی فلسفه‌ی برگسون در پرتو دیگر اجزای نظام وی به بررسی ماهیت، کارکرد و عمل متقابل شهود و عقل(که برگسون از آن به هوش تعبیر می‌کند) خواهیم پرداخت و روشن خواهیم نمود که با وجود ارجحیت بی­چون و چرای شهود بر هوش، این دو نحوه‌ی شناخت، در نگاه نخست در دو ساحت گوناگون کاربردهای متفاوتی دارند، اما با نظری دقیق‌تر در خواهیم یافت که ترکیب هوش و شهود و عمل متقابل و تکاملی آن‌ها انسان را به معرفت مطابق با واقع خواهد رساند.

Keywords