روانشناسی بالینی و شخصیت (Aug 2015)
ذهنیتهای طرحوارهای، تجربهی کودکآزاری و سبکهای دلبستگی در اختلال شخصیت مرزی
Abstract
روابط اولیه والدین با کودک و حوادث تروماتیک دوران کودکی در شکل گیری اختلالات شخصیت نقش به سزایی دارند. طبق نظر یانگ، مشخصه اختلال شخصیت مرزی حالات متغیر تفکر، احساسات و رفتار میباشد که اصطلاحاً به آن «ذهنیت طرحوارهای» اطلاق میگردد. اهداف پژوهش حاضر، تعیین تفاوت سبکهای دلبستگی و تجربه کودک آزاری در بیماران اختلال شخصیت مرزی و افراد بهنجار و همچنین پیش بینی ذهنیتهای طرحوارهای در بیماران اختلال شخصیت مرزی بر اساس تجربه کودک آزاری و سبکهای دلبستگی میباشد. جامعه پژوهش، کلیه بیماران اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به بیمارستان رازی و مرکز مشاوره اندیشه مهر شهر تبریز بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، 60 نفر (30 بیمار اختلال شخصیت مرزی و 30 نفر گروه بهنجار) انتخاب شدند. گروه بهنجار از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی با گروه بیماران اختلال شخصیت مرزی همتا شدند. هر دو گروه پرسشنامههای ذهنیت طرحوارهای (SMQ)، سبکهای دلبستگی هازن و شیور (AAI)، و تجربه کودک آزاری (CASRS) را تکمیل کردند. تحلیل دادهها به کمک نرم افزارهای SPSS نسخه 17 و LISREL نسخه 54/8 و به روش آزمون تحلیل واریانس چند راهه (MANOVA) و تحلیل مسیر (Path Analysis) انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که گروههای پژوهش در سبک دلبستگی دوسوگرا و زیر مقیاسهای آزار عاطفی، غفلت و آزار جنسی مقیاس تجربه کودک آزاری با هم تفاوت معناداری نشان دادند. همچنین ذهنیتهای طرحوارهای توسط سبکهای دلبستگی و مقیاسهای کودک آزاری پیش بینی شدند که سبک دلبستگی اجتنابی و آزارهای عاطفی و جنسی سهم بیشتری را در این پیش بینی داشتند. نتایج به دست آمده از مدل طرحوارهای یانگ حمایت میکند و به نقش سبک تربیتی نامطلوب والدین و روابط اولیه منفی والدین با کودکان بر ذهنیتهای طرحوارهای ناکارآمد تأکید میکند. به طوری که شکل گیری سبک دلبستگی اجتنابی، و همچنین تجربه آزارهای عاطفی و جنسی در دوران کودکی، فرد را در بزرگسالی مستعد اختلال شخصیت مرزی میکند.
Keywords