Pizhūhish/hā-yi Falsafī- Kalāmī (Sep 2012)

تفسیر هستی‌شناختی از عینیت اندیشه نزد فرگه

  • محمدرضا قربانی,
  • موسی اکرمی

DOI
https://doi.org/10.22091/pfk.2012.83
Journal volume & issue
Vol. 14, no. 53
pp. 73 – 101

Abstract

Read online

به طور کلی، دو دیدگاه رایج در تفسیر مفهوم عینیت از نظر فرگه وجود دارد. دیدگاه نخست، عینیت را در قلمرو هستی‌شناسی مطرح می‌کند که مستقل از هر چیزی حتی خرد است. بر همین اساس، می‌توان فلسفۀ فرگه را فلسفه‌ای واقع‌گرا ‌خواند. در مقابل، دیدگاه دوم عینیت یا امر عینی را در قلمرو شناخت‌شناسی مطرح می‌کند که همچون امری بیناذهنی برای خرد در دسترس است. در این مقاله، پس از شرح برخی از مفاهیم بنیادین فلسفۀ فرگه به بحث دربارۀ عینیت اندیشه در نگرش او می‌پردازیم. بدین‌ترتیب که دو دیدگاه مذکور را در برابر یکدیگر قرار داده، نشان می‌دهیم هر گونه تفسیری که امر عینی را بیناذهنی بداند به انگاره‌گرایی ترافرازین [/ایده‌ئالیسم استعلایی] کانت می‌انجامد و فرگه را فیلسوفی انتقادی، به معنای کانتی، معرفی می‌کند. این تفسیر، ضمن پدید‌ آوردی نارسایی نظری در کلیت تفکر فرگه، با فلسفۀ حساب او نیز ناسازگار است، چنان‌که، برای نمونه، فرگه معتقد است حساب به عنوان شاخه‌ای از منطق نمی‌تواند مبتنی بر شهود باشد. از این‌رو، ما ضمن اعتقاد به سازگاری درونی فلسفۀ حساب فرگه، با ارائۀ شواهد لازم، بر تفسیر هستی‌شناختی از عینیت اندیشه در نگرش او تأکید می‌کنیم. کلیدواژه‌ها:.

Keywords