روش شناسی علوم انسانی (Mar 2023)
کاربستِ استعارۀ مفهومی در علومِ شناختیِ معاصر بهمثابۀ چارچوبی نظری در فهمِ متون اندیشۀ سیاسی
Abstract
مفهوم استعاره از دیرباز در شاخههای گوناگون دانش بررسی شده است؛ این امر بدان معناست که استعاره، برخلاف تصوّر رایج و عامیانه دیگر تنها بهعنوانِ یک آرایۀ ادبی مورد توجه نیست، بلکه به موازاتِ رشد دانش در شاخههای گوناگون علوم انسانی بر اهمیت استعاره و جایگاه آن افزوده شده است. در این پژوهش میکوشیم با نگاهی تاریخی به سیر استعارهپژوهی مبتنی بر دستاوردهای جدید علومِ شناختیِ معاصر و ذیل آن علومِ زبانشناختی−عصبْشناختی، نخست تعریفی جدید از استعاره و اهمیت آن ارائه دهیم و سپس با معرفیِ استعاره بهعنوانِ پایۀ شناخت، مؤلفههای اساسیِ علوم شناختی و استعارۀ شناختی را بهمثابۀ مهمترین رکنِ این علوم بهعنوانِ چارچوبی نظری در حیطۀ روششناسیِ فهمِ اندیشۀ (سیاسیِ) استعاری پیشنهاد کنیم. براساس دادههای مقالۀ پیشرو مشخص شد، با توجه به آنکه در چارچوبِ علومِ شناختیِ معاصر، یکی از بنیادهای اساسیِ نظامِ مفهومیِ ما سازوکارِ استعاریِ فهم است، پس اندیشۀ سیاسی در متون اندیشۀ سیاسی نیز از قاعدۀ استعاریاندیشی پیروی میکند؛ براین مبنا فرضیۀ اصلیِ پژوهش حاضر این است که با در نظر گرفتنِ نظریۀ استعارۀ مفهومی بهمثابۀ یکی از ارکانِ اصلیِ چارچوبِ نظریِ علومِ شناختیِ معاصر، پرتویی نو بر فهم دیگرگونهای از مفهومپردازی و استدلال در متون اندیشۀ سیاسی با ابتناء بر نظریات معاصرِ استعاره و علومِ اعصابِشناختی افکنده میشود و مبنایی در روششناسیِ فهم متون اندیشۀ سیاسی فراهم خواهد شد.
Keywords