Pizhūhish/hā-yi Rūstāyī (Mar 2013)

بررسی ارتباط خرده¬فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی مطالعه موردی: روستاهای منطقه کهمان، شهرستان سلسله

  • مهدی طالب,
  • سامان یوسفوند

DOI
https://doi.org/10.22059/jrur.2013.31973
Journal volume & issue
Vol. 4, no. 1
pp. 101 – 136

Abstract

Read online

در سال­های اخیر پژوهش­های «متخصص– برانگیخته»، همچون توسعه عمودی، به­شدت مورد تردید قرار گرفته و موضوع نقش مردم محلی در پژوهش تقویت شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و بررسی ارتباط خرده‌فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی با کمک گرفتن از فنون تحقیق کیفی و انجام نمونه­گیری مبتنی بر هدف، و همچنین نظری بر فرایند تحقیق از جامعه آماری 446 سرپرست خانوار انجام شد. در این پژوهش سعی شد که با نگاهی بومی به موضوع پرداخته شود، تا بتوان به دنبال یافتن ظرفیت­ها و پتانسیل­های افراد بود و از این راه باورهای غلط را اصلاح کرد. آن‌گاه از دل باورهایی که قابلیت هموار کردن مسیر توسعه را دارند، بتوان ظرفیت­های بالقوه را از طریق توانمندسازی به فعلیت رساند و به هدف اصلی یعنی مشارکت دست یافت. در این پژوهش دو گفتمان پیشرفت و بازاندیشی مورد بررسی قرار گرفتند، به‌طوری‌که با مطالعه انجام‌شده در زمینه خرده‌فرهنگ محلی، و توسعه مشارکتی، مدل توسعه­ای ترسیم شد که گفتمان بازاندیشی بر آن غلبه داشت. در آن فرآیندی چرخه­ای به چشم می‌خورد، به­صورتی که خانواده­گرایی و محلی­گرایی به‌عنوان پایه­های مدل در نظر گرفته شده است و اعتماد اجتماعی به‌عنوان قلب و شاه‌کلید توسعه مشارکتی. به‌علاوه، عناصر توسعه مشارکتی (مسئولیت‌پذیری و اثربخشی) که در نتیجه عناصر خرده‌فرهنگ محلی به دست آمدند، در مرحله بعد به‌عنوان عاملی مؤثر در ایجاد حس اعتماد بین افراد و انگیزه پیشرفت مدّنظر قرار گرفتند. با توجه به یافته­های تحقیق می‌توان نتیجه گرفت که از دل فرهنگ و باورهای بومی و سنتی جامعه می­توان الگوی توسعه­ای مناسب جامعه روستایی ایجاد کرد. در این پژوهش از دل خرده‌فرهنگی که سال­ها مانع توسعه تلقی می­شد، این ایده مطرح گردیده است که این خرده‌فرهنگ­ها لزوماً مانع توسعه نیستند و می­توان براساس همین خرده‌فرهنگ­ها توسعه­ای را ایجاد کرد که حس مسئولیت­پذیری و اثربخشی به بار آورد. همچنین با آن می‌توان مردم را در توسعه دخیل کرد و تعلق افراد را به برنامه­های توسعه­ای افزایش داد.

Keywords