Hunar-i zabān (Feb 2021)
شناسایی و تحلیل کارکردهای اجتماعی در تکوین آثار بدیع هنری
Abstract
کارکردگرایی از نظریههای مهم و بنیادی در علوم اجتماعی است که تأثیر آن را می¬توان در بسیاری از رخدادها و پدیدههایِ زندگی بشری جستجو نمود. اساس این نظریه بسیار ساده مینماید: علل بروز پدیدهها در نقش و وظیفهای است که بر عهده دارند. به سخن دیگر شالودۀ اندیشۀ کارکردگرایی در جامعه بر این اصل استوار است که استمرار مناسبتها و نهادهای اجتماعی در گرو نقش و ماموریتی است که در جامعه ایفا می¬کنند. اگر چه این مفهوم از مفاهیم امروزین دانش علوم اجتماعی محسوب می¬شود اما حقیقت امر آن است که کارکردگرایی، سابقهای بسیار کهن در تاریخِ اندیشه و تفکر آدمی دارد، به عنوان نمونه افلاطون، فیلسوف یونانی نیز در آثار خود به این مفهوم توجه داشته و کوشش نموده است نقش و وظیفه پدیدهها را بررسی نماید. از دیگر سوی، هنر ـ به مفهوم عام ـ پدیدهای است که سابقۀ ظهور آن به خلقت آدمی باز میگردد، و هیچگاه از حیات مادی و معنوی انسان دور نبوده است. اما در این میان همواره یک پرسش اساسی مطرح است. پرسشی که در این مقاله کوشش شده است بصورت اجمالی و بدون هرگونه پیش داوری و قضاوت بدان پاسخ داده شود: هنر چگونه در جامعه بوجود آمد و چه شد که آدمی به فکر خلق آثاری مملو از خلاقیت و نوآوری افتاد؟ یافتههای حاصل از این کاوش، به ما نشان میدهد که هنر همیشه محصول شرایط محیطی خود است ـ حتی اگر آن هنر از نظر فرم و محتوا فراتر و جلوتر از جامعه خود باشد ـ و این اصلی انکار ناپذیر است. به سخن دیگر پیوند عمیق و تنگاتنگی بین اثر هنری و هنرمند از یک سو و جامعه از سوی دیگر وجود داشته است.
Keywords