Ta̓ammulāt-i Falsafī (Feb 2022)

رابطۀ فلسفه و دین در مسیح‌شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه

  • مریم سالم,
  • سیده فاطمه نورانی خطیبانی,
  • میترا (زهرا) پورسینا

DOI
https://doi.org/10.30470/phm.2021.137711.1887
Journal volume & issue
Vol. 11, no. 27
pp. 53 – 75

Abstract

Read online

پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی درصدد تبیین رابطۀ فلسفه و دین در مسیح­شناسی بوئثیوس است. بدین منظور در رسائل کلامی به­عنوان نمایندۀ دیدگاه­های کلامی بوئثیوس سه کار صورت می­پذیرد: 1- تعیین و تبیین مسألۀ کلامی­ بوئثیوس در مسیح­شناسی. 2- تبیین مؤلفه­هایی همچون: تبیین عقلانی «تثلیث» به کمک مقولۀ «رابطه»، تعریف دقیق «شخص» و «طبیعت» در مسألۀ «تثلیث»، تأکید بر تمایز بین طبیعت و شخص و نشان دادن ضعف آرای اوتیکس و نسطوریوس. 3- پاسخ نهایی بوئثیوس به این مسألۀ کلامی. در تسلّای فلسفه به عنوان نمایندۀ فلسفۀ بوئثیوس به دنبال واکاوی دو مسأله هستیم: 1.آیا این رساله چنانکه برخی ادّعا کرده­اند، فاقد هرگونه نشان و تعلیم مسیحی است؟ 2. آیا بوئثیوس در این رساله به صراحت تعالیم مسیحی را زیر سؤال می­برد یا اینکه تنها آشکارا به مسیحیّت اشاره نمی­کند؟ بررسی این موارد مودّی به این نتیجه شد که در رسائل کلامی، بوئثیوس به دنبال تبیین عقلانی اینکه تثلیث، به معنای سه خدایی نیست و توحید است، کمّ و کیف مشترک در سه شخص الهی، یعنی مقولۀ جوهر را عامل وحدت تثلیث و تمایز بین پدر، پسر و روح­ا­­لقدس را از نوع مقولۀ رابطه می­داند که البته این رابطه، مایۀ تغیّر در جوهر و ذات نمی­شود. او که در رسائل کلامی، ایمان مسیحی را با تبیین عقلانی در توافق با عقل می­دید، در تسلّای فلسفه، ­نیازی به اشارۀ مستقیم به تعالیم مسیحی نمی­دید؛ وی به دنبال نجات­بخشی عقل است و این هیچ تعارضی با ایمان مسیحی او ندارد. او ابتدا با رسائل کلامی ایمان را می­فهمد و بعد به واسطۀ تسلّای فلسفه به نجات­بخشی ایمان می­رسد، بدین­صورت تسلّای فلسفه می­تواند تکملۀ رسائل کلامی و ایمان مسیحی او محسوب شود.

Keywords