Faṣlnāmah-i Farhang Mushavirah va Ravān/Darmānī (Aug 2015)

Canonical Correlation between Fathering and Emotional Autonomy

  • asieh omidvar tehrani,
  • mohammad hosein khani

DOI
https://doi.org/10.22054/qccpc.2015.4210
Journal volume & issue
Vol. 6, no. 22
pp. 87 – 104

Abstract

Read online

از سال 1986 که استینبرگ و سیلوربرگ برای اولین‌بار اصطلاح استقلال عاطفی را برای جدایی عاطفی نوجوان از والدین‌شان به کار بردند؛ در رابطه با عوامل تأثیرگذار بر آن، پژوهش‏های زیادی صورت گرفت. با این وجود، مرور پیشینۀ پژوهشی نشان می‏دهد در ارتباط با تأثیر والدگری پدر پژوهشی صورت نگرفته است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطۀ والدگری پدر با استقلال عاطفی فرزند انجام شد؛ بدین صورت که 414 نفر از دانش‏آموزانسال اول مقطع دبیرستان شهرستان بهارستان در استان تهران با روش نمونه‏گیری خوشه‏ای تصادفی انتخاب شدند و به فرم‏های ایرانی مقیاسهای والدگری پدر دیک و استقلال عاطفی استنبرگ و سیلوربرگ پاسخ دادند. داده‏ها با استفاده از روش تحلیل همبستگی بنیادی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و STATGRAPHICS 5.1 مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل کانونی،تنها یک مجموعۀ معنادار بین والدگری پدر و استقلال عاطفی فرزند ن‌شان داد. بر اساس این مجموعه، متغیرهای پیش‌بین "پاسخ‌دهی عاطفی مثبت و نقش اخلاقی پدر" و "حضور منفی پدر" با متغیرهای ملاک "فردیت" و "غیر ایده‌ال بودن" رابطه­ای 60/0 داشته و 30/0 واریانس آن را تبیین می‏کردند. این یافته بیانگر این است که هرچه پاسخ‌دهی عاطفی مثبت و نقش اخلاقی پدر بیشتر بوده و حضور منفی او کمتر باشد؛ فرزند به فردیت و غیر ایده‌ال بودن بیشتری که از ملاک‏های اساسی استقلال عاطفی است دست پیدا خواهد کرد.