تحقیقات تاریخ اجتماعی (May 2018)
سنجش روایت تاریخی شاهنامۀ فردوسی با تاریخهای سدههای نخستین اسلامی در آغاز پادشاهی شیرویه
Abstract
شاهنامه افزون بر ارزشهای ادبی و اسطورهای، از مهمترینِ منابع تاریخ ایران باستان بهویژه در تاریخ ساسانیان است. فردوسی با امانتداری، روایات دورۀ ساسانی را همراه با جزییات رخدادهای تاریخی به نظم کشیده است. روایت شاهنامه از پادشاهی شیرویه و مرگ خسروپرویز و بیان زمینههای فروپاشی، بسیار مهم است و منابع منثورِ عربی ـ فارسی نیز به آن پرداختهاند. در این پژوهش دادهها و جزییات تاریخیِ این منابع با روایت تاریخی شاهنامه و گزارش آن سنجش و تحلیل شده و همچنین تفاوتها و همانندیهای آنها آشکار گشته است. فردوسی در این بخش، یکسره به منبعِ خود وفادار بوده و باوجود محدویتهای وزن، زبانِ منظوم و نیز چارچوب روایی/داستانی، امانتدارانه و دقیق جزییات را به نظم کشیده است. او ریختِ نامها و نامجایها را با زبان معیارِ روزگارِ خود آورده و از اینرو به خداینامه نزدیکتراند. نیز نگاه موجود در خداینامه با یک میانجی به شاهنامه راه یافته و از نگرش-های غیرایرانی و خلافتمحور پیراسته است. بسیاری از دادههای دیگر منابع در شاهنامه نیز وجود دارد و برخی دادهها را تنها فردوسی گزارش کرده است. این پژوهش میتواند جایگاه شاهنامه در منابع تاریخی برای ساسانیپژوهی را معتبرتر و برجستهتر سازد و برای دیگر پژوهشها در این حوزه سودمند بیافتد.
Keywords