Literary Arts (Sep 2017)
بررسی کهن الگویی زمان در شعر حافظ
Abstract
هدف از پژوهش حاضر دریافت ابعاد و شیوههای ظهور مقولۀ زمان از دیدگاه کهنالگویی در دیوان حافظ است. زمان، مفهومی گسترده، عمیق و تا حدود بسیار زیادی ناشناخته و کهن است که از آغاز آفرینش، ذهن بشر را به خود مشغول کرده و در فرهنگ ایران و جهان سابقهای بسیار طولانی دارد؛ به گونهای که گاه در برخی باورهای کهن، زمان را یکی از خدایان یا حتی خدای خدایان میدانستهاند. ازل، ابد، نامیرایی، جاودانگی، عهد الست، بهشت، چرخ، دایره و... از مفاهیم مرتبط با زماناند. این مفاهیم، میراثِ هزارانسالۀ ارواح و اذهان پداران و مادرانمان هستند که نسل به نسل در ناخودآگاه عمیق بشری حفظ شدهاند و ما را به سرآغاز هستی پیوند میدهند. شعر حافظ، گنجینهای پربار از کهنالگوهای زمانی را در خود جای داده است، که شناخت و شناساساندن آنها، دریچۀ تازهای به دنیای پررمزوراز شعر او میگشاید. حافظ در اشعار خود با غوطهوری در زمان، از انواع آن سخن به میان آورده است. در این پژوهش برآنیم تا نمود کهنالگویی زمان را در دیوان او بررسی و آشکار کنیم که این کهنالگو چگونه، تا چه حد و در چه قالبها و مفاهیمی در شعر او نمایان شده است.
Keywords