Journal of Philosophical Investigations (Feb 2014)
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
Abstract
در عرفان ابنعربی و فلسفۀ صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشنتر از مفهوم علم نیست تا به واسطۀ آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنانکه حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حقتعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از اینرو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوۀ کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را میتوان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حقتعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از اینرو هدفِ ابنعربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دستیافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابنعربی «درکِ وحدت وجود» است