زبان پژوهی (Jan 2024)
رویکرد صرف ساختبنیاد به تحلیل صفتهای مرکب ساختهشده از «-ساز» در فارسی
Abstract
در پژوهش حاضر کوشش شد تا طرحوارههای ساختبنیاد مربوط به واژههای مرکب ساختهشده توسط ستاک حال فعل «ساز» در فارسی را در چارچوب نظریه صرف ساختبنیاد مشخص کنیم (بوی، 2010). به این منظور، تعداد ۱۵۰ واژه مرکب از منبعهای گوناگون از جمله پیکره فارسی بیجنخان، رمانهای فارسی و برخی از وبگاههای فارسی گردآوری شد. پس از گردآوری دادهها، آنها را بر اساس عناصر پیشکلامی جدولبندی و از یکدیگر متمایز کردیم. پس از آن، مقایسهای انجام شد و در نتیجه نشان داده شد که میتوان یک طرحواره کلی ساختبنیاد داشت که ۵ زیرطرحواره را در درون خود دارد. بیگمان، طرحواره گسترده بیانگر ساختی است که توسط آن یک اسم (عنصر ما قبل فعل) با عنصر فعلی (ستاک ِ حال ِ فعل ِ «ساز») ترکیب می شود و صفتی میسازد که دلالت بر فاعل یک فعل دارد، یعنی عامل ساختن یک شی. با این وجود، در میان همة دادهها دو استثنا وجود داشت: یکی واژه مرکبی که با وجود شباهت به ترکیبات دیگر از نظر ساخت، نقش معنایی کنشپذیر را نشان میدهد: «دستساز»، اشاره به شیئی که با دست ساخته میشود و همچنین ترکیب «جاساز». (شیء جاسازیشده)، در حالی که در دیگر ترکیبات، ستاک بهمعنای عاملی است که ایجاد میکند یا میسازد. در نتیجه، همانگونه که انتظار میرود، دو طرحواره ساختبنیاد گسترده به دست آمدهاست: یکی مربوط به کنشگر و دیگری مربوط به کنشور.
Keywords