پژوهش ادبیات معاصر جهان (Nov 2003)
شگفتی های بینامتنی در سه قطره خون
Abstract
بینامتنی ارتباط میان گفته های ادبی را نمایان می سازد و با کمک آن، می توان به مقایسه داستان کوتاه ( سه قطره خون ) اثر صادق هدایت و قطعه شعری به نام ( سه قطره خون روی برف ) در پرسوال یا داستا ن گراآل اثر کرتین دوتروا پرداخت. داستان هدایت در تیمارستان شروع می شود، خون قناری یا گربه ای که قناری را گرفته است، به زمین می ریزد و دختری که به راوی نظر دارد با مرد دیگری (عباس) می رود. داستان در خانهء سیاوش به پایان می رسد، خون گربه ای دیگر ریخته می شود و دختری که نامزد راوی است با سیاوش می رود. داستان پرسوال، از محلی کم درخت در جنگل آغاز می شود، شاهینی خون غازی را بر زمین می ریزد. غاز دوباره به پرواز درمی آید، ولی پرسوال مدتی طولانی به سه قطره خون روی برف خیره می شود و به یاد چهرهء گلگون دلدار خود می افتد. سپس با رسیدن گوون و بردن پرسوال نزد شاه آرتور، داستان پایان می یابد.