علوم سیاسی (Dec 1999)

ضرورت حکومت و انواع آن از دیدگاه فیض کاشانى

  • علی خالقی

Journal volume & issue
Vol. 2, no. سال دوم - شماره هفتم - زمستان 78
pp. 186 – 201

Abstract

Read online

فیض کاشانى به تبع دیگر حکماى اسلامى، انسان را محتاج به زندگى اجتماعى و تعاون و تمدن مى‏داند و معتقد است که انسان به صورت فردى قادر به ادامه حیات نبوده و به تنهایى نمى‏تواند تدبیر امورات مختلف خود را متوّلى گردد. به عبارت دیگر، انسان بسیارى از حاجات خود را بدون معاونت و همکارى همنوعانش، نمى‏تواند بر طرف سازد. علاوه بر اینکه انسان براى برطرف ساختن نیازهاى مادى خود ـ که فیض آنها را نیازهاى «عارضه نفع عاجل و لذت زایل» مى‏خواند ـ به زندگى اجتماعى نیازمند است، براى برطرف ساختن نیازهاى معنوى خود نیز ـ که فیض از آنها به «ارتباط روحانى و اتحاد جانى» یاد مى‏کند ـ به زندگى جمعى علاقه‏مند مى‏باشد. آنچنان که فیض بیان داشته است، در حقیقت، کمال انسان نیز در همین زندگى اجتماعى نهفته است؛ چرا که به تعبیر او، کمال هر چیزى در ظهور خاصیت آن مى‏باشد و چون انس طبیعى از خواص انسان است، پس کمال او نیز در اظهار این خاصیت با ابناى نوع خود است. و این خاصیت در انسان مبدأ نوعى محبت که به مقتضاى تألیف و تمدن است که در نزد عقل و شرع، هر دو مستحسن است.