Metaphysics (Mar 2019)
پارادوکسِ کارنپ و شکگرایییِ مرتبۀ دومِ وجودشناختی
Abstract
گفتنِ این که "عددِ اَوّلی بزرگتر اَز صد وجود دارد" مستلزمِ این اَست که "اَعداد وجود دارند". کارنپ، گویی، اَوّلی را میپذیرد و دومی را نه. چگونه؟ و اَگر او دیدگاهی پیرامونِ وجودشناسی، و به عبارتِ دقیقتر، در فراوجودشناسی، دارد که چونین نتایجی را پی میآورد، آیا نباید دیدگاهِ او را پارادوکسگونه دانست؟ نویسنده با تقسیمبندییِ وجودشناسان به سه دسته، پاسخ میدهد "خیر". در واقع، دو پرسشِ اَصلی در وجودشناسی یافت میشود: "چه هست؟"؛ و "بر چه معیاری چیزی هست؟". وجودشناسانِ دستۀ نخست، پاسخِ پرسشِ اَوّل را متوقّف بر پاسخِ پرسشِ دوم میدانند. من آنها را روشگرا نامیدهاَم. وجودشناسانِ دستۀ دوم، جزئیگرایان، پاسخِ پرسشِ دوم را متوقّف بر پاسخِ پرسشِ اَوّل میدانند. وجوشناسانِ دستۀ سوم، اَز اَساس منکرِ اِمکانِ پاسخگویی به هر یک اَز پرسشهایِ یاد شدهاَند. من این دسته را شکگرایییِ مرتبۀ دومِ وجودشناختی نامیده، آن را به کارنپ اِسناد میدهم و نشان میدهم چگونه با این اِسناد، دیدگاهِ کارنپ پارادوکسگونه نخواهد بود. در دیگر سو، با گنجاندنِ کارنپ در دستهی اِرجاعِ بیدردسر، در برابرِ دستهی اِرجاعِ دردسرساز، نشان میدهم که او چگونه، بیآن که متوجّهِ وجود باشد، اِرجاع میدهد.
Keywords