سیاست علم و فناوری (Jun 2019)
مسیرهای تلاقی و همکاری فلسفه علم با سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری
Abstract
فلسفه علم، علم را به مثابه نظامی از ساختارهای مفهومی و گزارهای و فرآیندهایی همچون تبیین، حل مسئله، اکتشاف و ارزیابی مورد ملاحظه قرار میدهد و از صدق و کذب و معناداری و توجیه آن میپرسد و بحث میکند. سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری از سوی دیگر، حوزهای مطالعاتی است که علم را به عنوان یک نهاد اقتصادی-اجتماعی-سیاسی تلقی و نسبت آن را با مقولاتی همچون رشد اقتصادی، رقابتپذیری، امنیت، اشتغال و رفاه میکاود و توصیههایی را برای عملکرد بهتر نهاد علم از یک منظر اجتماعی صورتبندی میکند. این مقاله با تکیه بر مجموعهای از مطالعات اسنادی و روش تحلیل مفهومی به مسیرهای ممکن همکاری میان دو حوزه فلسفه علم با مطالعات نوآوری و سیاستگذاری علم و فناوری میپردازد. نتیجه استدلالها و تحلیلهای مطرحشده در مقاله این است که علیرغم استبعاد ظاهری، این دو حوزه دست کم در چهار مسیر زایا میتوانند همکاری کنند: ارائه تحلیل فلسفی از سازههای معرفتی و روشهای رایج در مطالعات نوآوری، توسعه مفاهیم نوآوری و رشد اقتصادی برای دربرگرفتن ابعاد مسئولانه و اخلاقی آنها، کمک به درک ابعاد ایدهپردازانه و خلاقانه فرآیند نوآوری با وامگیری از علوم شناختی و بالاخره کمک به شکلگیری نوعی نگاه نقادانه به فناوری از طریق بکارگیری منابع فلسفه فناوری. چهار مسیر فوق، چشمانداز همکاری میان دو حوزه مذکور را ترسیم میکنند.