پژوهش در نشخوارکنندگان (May 2020)
تاثیر نسبت متفاوت پروتئین غیر قابل تجزیه به قابل تجزیه شکمبهای در گوسفندان تغذیه شده با سطح بالای کاه گندم بر تخمیر شکمبهای، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی، متابولیتهای خونی، و تولید پرتئین میکروبی
Abstract
سابقه و هدف: کاه گندم علیرغم ارزش غذایی پایین اما به دلیل دسترسی بالا و همچنین قیمت کمتر از منابع علوفهای دیگر مصرف زیادی در پرواربندی بره دارد. روشهای متفاوتی نظیر فرآوری شیمیایی کاه گندم صورت گرفته است که میتواند برای دامدار و دام همراه با عوارض باشد. از طرف دیگر یکی از روشهای بهبود قابلیت هضم علوفههای کم کیفیت و افزایش عملکرد دامها، توازن مناسب منابع نیتروژنی موجود در جیره است. به گونهای که افزایش سطح پروتئین عبوری در جیره نشخوارکنندگان سبب بهبود کارایی مورد استفاده قرار گرفتن منابع علوفهای کم کیفیت شده است. بنابراین در مطالعه حاضر تاثیر سه سطح متفاوت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه در جیرههای حاوی سطح بالایی از کاه گندم (400 گرم در کیلوگرم) بر روی فراسنجههای تخمیر، قابلیت هضم مواد غذایی، متابولیتهای خونی و مشتقات پورینی ادرار مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روشها: تعداد سه راس بره نژاد فراهانی با فیستولای دائم شکمبهای در قالب سه تیمار و طرح مربع لاتین 3 در 3 و با دورههای 21 روزه (14 روز برای سازشپذیری به جیرهها و 7 روز برای نمونهگیری) تحت آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل سه تیمار بود که شامل؛ (1) نسبت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه با نسبت (30:70) معادل نسبت کم، (2) نسبت (35:65) معادل نسبت متوسط، و (3) نسبت (40:60) برابر نسبت بالا بود. با جایگزینی کنجاله سویای فرآوری شده به جای کنجاله سویای معمولی نسبت پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه در جیرههای آزمایشی متوازن شد. جیره پایه در آزمایش حاضر حاوی 400 گرم در هر کیلوگرم کاه گندم بود. در آزمایش حاضر الگوی تخمیر شکمبه-ای، قابلیت هضم مواد مغذی، سنتز پروتئین میکروبی از طریق مشتقات پورینی ادرار، متابولیتهای خونی و فعالیت آنزیمهای کبدی مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها : مقدار خوراک مصرفی در بین سه تیمار تفاوت معنیداری نداشت (05/0 > P). تفاوت غلظت کل اسیدهای چرب فرار تولید شده در مایع شکمبه در بین تیمارها معنیدار نبود، اما سطح استات تولید شده و همچنین سطح اسیدهای چرب فرار شاخه دار نیز در تیمار با نسبت پایین افزایش داشت (01/0 = P). سطح نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه نیز در بالاترین سطح برای تیمار با نسبت پایین قرار داشت. فراسنجههای مربوط به قابلیت هضم بجز دیواره سلولی تفاوتی در بین تیمارها نداشتند و تیمار با نسبت پایین پروتئین غیر قابل تجزیه دارای بیشترین قابلیت هضم دیواره سلولی بود (04/0 = P). در بین متابولیتهای خونی، تیمار با نسبت بالای پروتئین غیر قابل تجزیه سبب کاهش نیتروژن اورهای خون گردید (04/0 = P) ولی فراسنجه دیگری تحت تاثیر قرار نگرفت. غلظت آنزیمهای کبدی نیز تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. سطح آلانتوئین دفع شده از طریق ادرار (03/0 = P) و به دنبال آن مجموع آلانتوئین و اسید اوریک دفعی در تیمار با نسبت بالای پروتئین غیر قابل تجزیه افزایش یافت (04/0 = P) و از طرف دیگر دفع اوره ادراری در این تیمار کاهش نشان داد (05/0 = P) که نشان دهنده بازدهی بالاتر نیتروژن مصرفی در این تیمار بود. نتیجهگیری: نتایج آزمایش حاضر نشان داد که سطح پایین پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه (70: 30) سبب بهبود قابلیت هضم فیبر شد از طرفی سبب کاهش سنتز پروتئین میکروبی و افزایش دفع اوره از طریق ادرار شد و این فراسنجهها در سطح بالاتر یعنی سطح 40:60 بهبود نشان دادند. لذا سطح بالاتر پروتئین غیر قابل تجزیه به پروتئین قابل تجزیه در شکمبه (40:60) در جیرههایی که سطح بالایی از کاه گندم به عنوان علوفه کم کیفیت دارد قابل توصیه میباشد.
Keywords