Journal of Philosophical Investigations (Jun 2015)
تراکتاتوس؛ آغاز رویکرد درمانی ویتگنشتاین به فلسفه
Abstract
ویتگنشتاین اندیشمندی است که از سویی فلسفه را مولِّد آشفتگی ذهنی میداند و از سوی دیگر فیلسوف را در مقام یک درمانگر میخواهد. این نگرش دوسویه نسبت به فلسفه، از تراکتاتوس آغاز میشود و سپس با قول به تنوع شیوههای درمان به دورهی دوم حیات فکری وی تسرّی پیدا میکند. اخیراً، اغلب مفسران پوزیتیویستی ویتگنشتاین از خاستگاههای رویکرد درمانگری ویتگنشتاین در تراکتاتوس غفلت ورزیده و صرفاً این رویکرد را در دورهی دوم اندیشهی او بهویژه به رسالهی پژوهشهای فلسفی محدود ساختهاند. در این مقاله، درصدد رفع این ابهام و نشان دادن ریشههای رویکرد درمانگرای ویتگنشتاین در رسالهی تراکتاتوس برآمدهایم. از آنجایی که ذکر «نشانه» یا نشانههای بیماری ناشی از تفکر فلسفی و مرحلهی «تشخیص» آن، بهعنوان مقدمات «درمان» لحاظ میشوند، ابتدا «نشانه»، «تشخیص» و سرانجام رویکرد «درمانی» ویتگنشتاین نسبت به فلسفه در تراکتاتوس را با تأکید بر ارزش درمانی وضوح مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس به برخی از دلایلی که سبب غفلت از رویکرد درمانی تراکتاتوس شده است، به طور گزیده اشاره خواهیم کرد. بدین ترتیب نشان خواهیم داد که او از آغاز تفکر فلسفی خویش به این رویکرد باور داشته و در پژوهشهای فلسفی صرفاً آن را به زبان روزمره بیان کرده است. در این مقاله همچنین پرده از محدودیت رویکرد درمانگرای ویتگنشتاین به فلسفه برخواهیم داشت.