پژوهش های تاریخی (Oct 2018)
بررسی جایگاه ایران و ایرانیان در تاریخ نگاری رنسانس
Abstract
تاریخنگاری رنسانس، همانند سایر وجوه این نهضت فرهنگی و ادبی، در پی احیای فرهنگ و تمدن یونان و روم باستان بود. از زمان جنگهای ایران و یونان، بربرخواندن غیریونانیها متوجه ایرانیها شد و در هویتسازی تاریخی آنها، به ابداع مفهوم «دیگری» انجامید. این در حالی است که تفکر فلسفی یونانیها، ایرانیها را صاحبان خِرد و حکمت دانسته و شیوﮤ حکومتداری آنها را ستوده بود. تاریخنگری و تاریخنگاری رنسانس در وجوه مختلف، از اندﻳﺸﮥ یونانی و رومی ﺗﺄثیر پذیرفت؛ اما در ارتباط با موضوع و جایگاه ایران در تاریخ باستان و دورﮤ معاصر، از مکتب فلسفی سقراط و شاگردانش پیروی کرد. ترﺟﻤﮥ کوروپدیا اثر گزنفون بهجای تواریخ هرودوت، در این زمینه تأثیرگذار بود. علاوهبراین، ازیکسو گرایش تاریخنگاری رنسانس به تاریخ سیاسی و تاریخ ملی و ازسویدیگر تحولات سیاسی در آسیای غربی، ازجمله فرمانروایی تیمور و اوزونحسن آققویونلو بر ایران، در تحول رویکرد تاریخنگاری رنسانس به ایرانیها تأثیر بسزایی داشت. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی در صدد است چرایی و چگونگی «تداوم» و «تحول» در اندﻳﺸﮥ تاریخی رنسانس را در مقایسه با دوران پیش از آن، در ارتباط با جایگاه تاریخ و تمدن ایران بررسی کند.
Keywords