Pizhūhish/hā-yi Falsafī- Kalāmī (Sep 2013)
رابطهٔ فضیلت و سعادت از نگاه ارسطو و غزالی
Abstract
پرسش مهم فیلسوفان باستان علاوه بر پرسش از ماهیت فضیلت و چگونگی حصول آن، این بود که آیا فضایل برای انسان سودمندند؟ یعنی آیا فضایل سعادت انسان را به دنبال دارند یا نه؟ پرسش آنها در واقع پرسش از ارتباط میان سعادت و فضیلت بود، بدین معنا که آیا برای سعادت فضایل امری واجب و گریزناپذیرند یا خیر؟ ارسطو فضایل را برای حصول سعادت شرط لازم میدانست هرچند برخلاف افلاطون آن را شرط کافی نمیدانست. وی سعادت را به فعالیت نفس مطابق با فضیلت تعریف میکرد. در واقع فضایل ارسطویی که ریشه در عقل صرف داشتند، ابزاری جهت دستیابی به یک زندگی خوش در این عالم بودند. غزالی علیرغم تأثیرپذیریاش از ارسطو، در بحث از ماهیت فضیلت و سعادت و نیز ارتباط میان این دو از ارسطو فاصله گرفته است. تبیین غزالی در این خصوص برخلاف ارسطو مبتنی بر عقل صرف نبوده، اساس آن را وحی و شریعت شکل میدهد. از اینرو فضایل اخلاقی نزد غزالی منحصر به فضایل فلسفی نبوده، سعادت نیز صرفاً بهرهمندی از یک زندگی خوش در این عالم تلقی نمیشود. بر این اساس، نوشتار حاضر به بررسی همسانیها و ناهمسانیهای موجود در تبیین ارسطو و غزالی از ماهیت فضیلت و سعادت و ارتباط این دو با یکدیگر پرداخته است.
Keywords