Ta̓ammulāt-i Falsafī (Feb 2023)

نقش فلسفه در رستگاری از نظر افلاطون

  • فاطمه بختیاری

DOI
https://doi.org/10.30470/phm.2022.543965.2125
Journal volume & issue
Vol. 12, no. 29
pp. 367 – 384

Abstract

Read online

رستگاری همواره مفهوم مورد التفات اکثر ادیان و مکاتب فکری در طول تاریخ بوده است. افلاطون نیز به عنوان متفکری مؤسس در این باب‌اندیشیده و بررسی‌اندیشه او در این باب مورد پژوهش مقاله حاضر بوده است. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که رستگاری و فلسفه در فلسفۀ افلاطون ارتباط وثیقی دارند. این ارتباط به نقش عقل در فلسفه او برمی‌گردد. عقل برای افلاطون جزئی از نفس است که اولاً انسان را انسان می‌کند و نهایتاً می‌تواند او را الهی نیز بکند. معنای این سخن آن است که افلاطون فکر می‌کند انسان به کمک عقل می‌تواند از چرخه تناسخ رهایی یابد و زنده فناناپذیر شود. توضیح این که از نظر افلاطون موجودات زنده به دو نوع هستند: فناپذیر و فناناپذیر. موجود زنده فناناپذیر همان نفس است که بال و پر (پاکی و کمال) خود را از دست نداده است و در عالم بالا می‌گردد و جهان لایتناهی را می‌پیماید. وقتی نفس بال و پرش را از دست بدهد و به کالبدی زمینی هبوط ‌کند و منشأ حرکت آن می‌شود، تبدیل به موجود زنده فناپذیر می‌شود. رستگاری از نظر افلاطون وقتی حاصل می‌شود که انسان به کمک عقل بتواند به عالمی‌که از آن هبوط کرده است، بازگردد. به دیگر سخن رستگاری حقیقی از نظر افلاطون رهایی نفس از چرخه تناسخ است و رهایی از چرخه تناسخ فقط با زندگی فیلسوفانه حاصل می‌شود.

Keywords