مجله زبان و ادبیات عربی (Nov 2022)

روابط عاطفی در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می‌کنیم» بر اساس نظریه هرم عشق استرنبرگ

  • وجیهه سروش,
  • جهانگیر امیری,
  • علی سلیمی,
  • یحیی معروف

DOI
https://doi.org/10.22067/jallv14.i3.2209-1188
Journal volume & issue
Vol. 14, no. 3
pp. 84 – 99

Abstract

Read online

الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسان‌ها در داستان‌های واقع‌گرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائه‌ی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشته‌هایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقع‌گرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از شاخصه‌های بارز فکری آن دو به شمار می‌رود. روان‌شناسان متعددی کوشیده‌اند عشق و روابط عاطفی را توضیح دهند. رابرت استرنبرگ یکی از این روان‌شناسان است که به تبیین علل دوام یا گسستگی روابط بین زن و مرد در قالب نظریه‌ی مثلث عشق پرداخته است. او عشق را همچون هرمی می‌داند که دارای سه رکن «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد» است. از ترکیب این سه رکن انواع متفاوتی از عشق شکل می‌گیرد. نگارندگان این نوشتار سعی دارند مقوله‌ی عشق و روابط عاطفی میان زن و مرد را به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه‌ی مثلث عشق استرنبرگ در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می‌کنیم» از این دو نویسنده بررسی کنند. برآیند این نوشتار حاکی از آن است که ساختار علی و معلولی در ارتباطات عاطفی این داستان‌ها با نظریه‌ی هرم عشق استرنبرگ هماهنگی دارد و وجود ارکان سه‌گانه‌ی عشق باعث بروز عشق‌های متفاوتی در این دو رمان شده است. بعلبکی با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی کرده است نتوانسته تعادل و توازنی بین ارکان عشق ایجاد کند؛ او ارتباطات عاشقانه‌ی محدودتری توصیف کرده است و فقدان نمونه‌ای از عشق آرمانی نشانگر دیدگاه منفی او به روابط مرد و زن و مردسالاری شدید حاکم بر جامعه‌ی اوست. اما پیرزاد دیدگاه مثبتی به موضوع عشق دارد و عشق آرمانی در داستانش بسامد بالایی نسبت به دیگر عشق‌ها دارد.

Keywords