Ta̓ammulāt-i Falsafī (Feb 2022)
ارزیابی فرجامشناسی یورگن مولتمان در الهیات مسیحی
Abstract
یورگن مولتمان، الهیدان پروتستان، تحت تأثیر جنگهای جهانی و دیگر حوادث سیاسی و اجتماعی قرن بیستم، به این نتیجه رسید که خوانش سنتی از آموزة فرجام جهان نمیتواند بستر مناسبی برای تحقق امید مسیحی به این امر باشد، زیرا نسبت به سازوکار موجود حاکم بر جهان بیتفاوت است. بر اساس دیدگاه مولتمان، خدای پدر، فرزند خویش را برای اصلاح این سازوکار فرستاد ولی قدرتمندان جهان وی را به صلیب کشیدند. با وجود این، خداوند با رستاخیز مسیح، آنان را ناکام گذاشت. به باور مولتمان، با تکیه بر عهد جدید میتوان سازوکاری برای جهان (سازوکار موعود) در نظر گرفت که بستر مناسبی برای تحقق امید مسیحی برای فرجام جهان باشد. این سازوکار دارای مؤلفههایی است که با تکیه بر آنها میتوان به نیاز انسان معاصر پاسخ گفت. لذا فرجامشناسی مولتمان زمانمند، زمینهمند و شمولگراست. این فرجامشناسی در رویکرد خویش نسبت به نقد فرجامشناسی سنّتی، جامعیت متعلّق امید، شمولیت امید، صورتبندی اجتماعی پراکسیس امید و جایگاه مفهوم آینده در امید تاریخی، نوآوریهای منحصربهفردی در الهیات مسیحی قرن بیستم داشته است. با وجود این نکات، تردید در ایجاد امید روانشناختی، ناسازگاری میان آموزة روحالقدس و خصلت شگفتی امید مسیحی، تردید در توفیق روششناختی تخیل الهیاتی، ابهام در سازوکار درهم کنش زمان خطی و زمان ابدی و ابهام در چگونگی تأثیر این امید در رفتار مؤمنان، این تفسیر از امید مسیحی را در محل تردید قرار میدهد.
Keywords