مبانی نظری هنرهای تجسمی (Aug 2021)
پژوهشی در نقاشی های هنرمندان زن دهه نود ایران به میانجی مفهوم مازاد معنا در نظم نشانه ای ژولیا کریستوا
Abstract
ژولیا کریستوا با تبیین عملکرد امر نشانهای و امر نمادین، حرکت توأمان این دو را برای بیان زبان هنر تشریح میکند. او با طرح سوبژکتیویته به عنوان عنصری که فرهنگ، تاریخ و زبان بر او تأثیر میگذارند، ساختار سوژهی در فرآیند را شرح داده و آنرا در هنر مستقر مینماید. هنر از منظر او تخلیهی انرژیهای رانهای در زبان است که ژوئیسانس خلق را در روبنای نمادین بکار میگیرد تا تجلی یابد. از اینرو، آنچه به مدد تأثر سبب خلق اثر هنری میشود، میتواند معانیِ چندگانه را در پی داشته باشد و در این ساختارِ دو وجهی، بیننده در سویی دیگر ایستاده تا دست به تفسیر بزند. سوژهی نگرنده به روند تولیدگری معنا وارد و عملکرد او منجر به ایجاد تفسیرهای متعدد میشود. آنچه از زیست عاطفیِ انسان بواسطهی چیرگیِ گفتمان مسلط ستانده شده، توسط هنر بازتاب مییابد و این امر در عملکردهای نشانهای به جهت تخطی از امر نمادین جریان یافته و تفسیرهای متعدد سوژهی نگرنده از اثر به مثابه امری بازسازیکننده، حیات حسیِ انسان را احیاء میکند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، با در نظر گرفتن مکانیزم تخطیگرایانهی امر نشانهای که مدام از امر نمادین سرپیچی میکند، نیروی هنر را در بازسازی و احیاء سوژه مورد واکاوی قرار داده و آثار هنرمندان پیشرو در دهه نود ایران را از این منظر، تحلیل خواهیم کرد و امکان همسوییِ ایدهی هنرمندان دهه نود ایران، از سنین و اقلیمهای مختلف در وجود کرداری دال بر تمایل به تخطی از ساختار نمادین مورد سنجش قرار میگیرد.
Keywords