پژوهشهای بینرشتهای ادبی (May 2020)
نظریه عشق استرنبرگ و نقد تطبیقی داستان معاصر
Abstract
عشق از موضوعات مشترک مباحث روانشناسی و آثار ادبی است که قابلیت بررسی و مقایسه را در چارچوب پژوهشهای بین رشتهای دارد. استرنبرگ در نظریه قصه عشق معتقد است هر فردی متاثر از عوامل جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی الگوهای رفتار عاشقانه مشخصی را فرا میگیرد که قصه عشق نام دارد و بر اساس آنها میتوان سمت و سوی گرایش های عاطفی و علت دوام یا ناپایداری روابط عاشقانه را تشریح کرد. آنچه در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفته است چگونگی مطابقت درونمایه روابط عاشقانه در پیرنگ داستانهای مورد پژوهش با نظریه قصه عشق استرنبرگ است. نویسنده در این مقاله کوشیده است الگوهای مرتبط با روابط زوجها در پنج رمان پرنده من، خط تیره آیلین، خونمردگی، پاییز فصل آخر است و چراغها را من خاموش میکنم را با قصههای عشقی که استرنبرگ در نظریه خود تشریح کرده است، مطابقت دهد و اهمیت آن را در ساختار علّی و معلولی پیرنگ داستانها نمایان سازد. قصههای عشق به کار رفته در این رمانها، قصههای باغچه، خیال، بهبودی و خانه هستند که بر اساس آنها میتوان منطق مستتر در پیرنگ داستانها را تشریح کرد. چنانچه نگاه بینامتنی را بپذیریم، مطابقت متن داستانی با نظریه روانشناسانهی استرنبرگ، اهمیت و جایگاه ویژهای مییابد و میتوان مطالعهی چنین داستانهایی را برای آموزش قصههای عشق و تصحیح باورهای ناکارآمد خواننده پیشنهاد کرد.
Keywords