زن در توسعه و سیاست (Jun 2019)

اندیشه و کنش در سیاست جنسیت: بررسی تجربه ایران در سال‌‌های 1270ـ1320

  • ابوالفضل دلاوری,
  • الهه صادقی

DOI
https://doi.org/10.22059/jwdp.2019.262472.1007460
Journal volume & issue
Vol. 17, no. 2
pp. 223 – 255

Abstract

Read online

سیاست در ایران معاص، به‌رغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویه‏های معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصلة سال‏های 1270 تا 1320 می‏کوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دورة پنجاه‌سالة 1270 تا 1320، ایده‏ها، جنبش‏ها و سیاست‏های معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگی‏ها و تحولاتی به خود دید و چگونه و تا چه اندازه به دگرگونی در وضعیت حقوقی و حقیقی زنان منجر شد؟ این مقاله با رویکرد نظری تلفیقی (کنش‌گرایی تاریخ‌مند) و استفاده از روش تاریخی‌ـ اسنادی و تحلیل طولی نشان داد که سیاست جنسیت در دورة اشاره‌شده تحولات متعددی به‏ خود دیده ‏است. تحولات مزبور از سه متغیر ناهمزمان و ناهمسوی «ایده‏ها و جنبش‏های معطوف به اصلاحات»، «مقاومت نیروهای محافظه‏کار» و «جهت‌گیری و عملکرد حکومت» متأثر بوده است. در دورة پیشامشروطه، نطفه‏های اولیة ایده‏ها و تحرک‏های معطوف به تغییر وضعیت زنان شکل گرفت؛ اما مقاومت شدید محافظه‏کاران و بی‏میلی دولت‌مردان مانع تغییر قابل ملاحظه در وضعیت زنان بود. در فاصلة جنبش مشروطیت تا کودتای 1299، با افزایش تحرک اجتماعی خود زنان و حمایت برخی نیروها و نهادهای سیاسی جدید نظیر مجلس و احزاب اصلاح‌طلب علاوه بر اعطای حق آموزش به زنان، ایده‏ها و مطالبات جدیدی نظیر برابری حقوقی و حق مشارکت سیاسی زنان نیز مطرح شد. در دورة بیست‌ساله پس از کودتا، که دولت خود عهده‌دار تغییر وضعیت زنان شد، گرچه تغییرات قابل ملاحظه‏ای در آموزش، اشتغال و حضور زنان در عرصه‏های عمومی رخ داد، سرشت آمرانة این تغییرات و ناسازگاری آن با فرهنگ مسلط نه‌تنها مانع توسعه و تعمیق ایده‏ها و جنبش‏های اصلاحی در حوزة جنسیت بود، بلکه زمینه‏ساز رشد گرایش‏ها و نیروهای واگشت‏گرا در دوره‏های بعد شد.

Keywords