Pizhūhish/hā-yi Falsafī- Kalāmī (Jun 2015)
راهبرد اصلی در حل معمای واقع گرایی اخلاقی درابن سینا
Abstract
مباحث مربوط به فلسفۀ اخلاق در آثار فیلسوفان مسلمان، از جمله ابن سینا نه بصورت مستقل بلکه به نحو پراکنده و بمناسبت سایر موضوعات و مباحث مطرح شده اند. همین پراکندگی و عدم انسجام موضوعی گاه زمینۀ سوء فهمها و سوء تعبیرهایی را فراهم آورده و حتی موجب ادعاهایی خلاف واقع در مورد دیدگاههای اخلاقی این فلاسفه گردیده است. از جمله وجود عباراتی در کتب مختلف ابنسینا و ملاصدرا که متضمن این مطلب است که قضایای اخلاقی از سنخ مشهورات میباشند، موجب شده بسیاری از بزرگان ادعا کنند، از نقطه نظر اخلاقیِ ابنسینا ، گزارههای اخلاقی دارای هویتی اجتماعی و اجماعی بوده و واقعیتی بیش از توافق انسانها بر آنها ندارند.. مسلماً چنین ادعایی محذوراتی چون قراردادگرایی و حتی نسبیگرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت که از ساحت تفکر این دو فیلسوف بسیار دور است. در این مقاله ضمن بیان عباراتی که متضمن چنین ادعایی هستند، نویسنده میکوشد که ضمن رفع و دفع این سوءفهم و ادعای نادرست، به راهبردی جامع در زمینۀ تفکیک ساحات مختلف اخلاقی از یکدیگر دست یابد که در موارد مشابه نیز از وقوع مغالطات و سوءتعبیرها جلوگیری نماید. و در پایان نیز با به کار بردن راهکار پیشنهادی به بازخوانی عبارات منقول ازابن سینا پرداخته و نشان میدهد که نمیتوان از این عبارات برداشتی مبنی بر ناواقعگرایی اخلاقی و قراردادگرایی نمود.
Keywords