Ṭibb-i Tavānbakhshī (Jul 2016)
مقایسه اثربخشی حرکات زود هنگام بر عملکرد کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک به دنبال جراحی و بی حرکتی به دو روش بانداژ و گچ گیری در اندام تحتانی
Abstract
مقدمه و اهداف فلج مغزی نوعی ناتوانی نورولوژیک و غیر پیش روندهی رشدی است. یکی از درمانهای فلج مغزی، جراحی در چند سطح در یک جلسه میباشد. بعد از جراحی از دو روش بانداژ و گچگیری برای بیحرکتی استفاده میشود. روش بانداژ در مقایسه با روش گچگیری، یک روش جدید میباشد و مطالعه ای مشابه که از روش بانداژ برای بی حرکتی بعد از جراحی استفاده شده باشد؛ پیدا نشد. به تازگی تمایلی برای بی حرکتی دراز مدت بعد از جراحی به دلیل ضعف عضلانی، کانترکچر مفاصل، بهبود آهسته و توانبخشی، و تاخیر در بازگشت بدون محدودیت به فعالیت روزانه وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر حرکات زود هنگام بر عملکرد کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک به دنبال جراحی و بیحرکتی به دو روش بانداژ و گچ گیری در اندام تحتانی بود. مواد و روشها در این مطالعه مقطعی، 100 کودک فلج مغزی همیپلژی و دایپلژی، 7 تا 12 سال که داوطلب جراحی بودند، به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه عملکرد حرکات درشت(GMFM66)مورد ارزیابی قرار گرفتند. این کودکان با نظر جراح ارتوپد به دو روش بانداژ و گچگیری تحت عمل جراحی قرار گرفتند. سپس بر پایه نوع بی حرکتی که استفاده شده بود، دو گروه 40 نفره به صورت تصادفی انتخاب شدند. در ماه اول و سوم بعد از جراحی دوباره هر دو گروه بانداژ و گچگیری به کمک همین پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای مقایسه دادهها از آزمون ناپارامتری Mann-Whithney و آزمون ANOVA استفاده شد. یافتهها میانگین نسبت تغییرات عملکرد حرکات درشت بر اساس پرسش نامه عملکرد حرکات درشت در ماه اول بعد از جراحی در روش بانداژ بعد از جراحی 0019/0 بود. که این تغییر از نظر آماری معنی دار نبود(42/0 P=). و در روش گچگیری بعد از جراحی نیز به دلیل اینکه هنوز پای کودک در داخل گچ بود قابل اندازهگیری نبود. در ماه سوم بعد از جراحی میانگین نسبت تغییرات عملکرد حرکات درشت در هر دو روش بانداژ و گچگیری بعد از جراحی به طور معنی داری افزایش یافته بود (001/0 P