تاریخ اسلام و ایران (Aug 2016)
تاریخنگاری در ایران باستان؛ ماهیت و روش آن با توجه به رویکردهای مختلف به مفهوم «تاریخ»
Abstract
هرچند ایران باستان جایگاه امپراتوریهای بزرگی بود که باعث بخش عظیمی از تحولات جهان در آن زمان شد،بهعلت برجای نماندن اثر سترگ تاریخی از آن دوران، برخی مورخان به این نتیجه رسیدهاند که ایرانیان باستان فاقد هرگونه آگاهی و آثار تاریخی هستند. در این مقاله سعی شده است برپایة شواهد، مدارک و اسناد تاریخی شامل کتیبهها، روایتهای مورخان یونانی- رومی، و همچنین آثار برجایماندة نوشتاری از ایرانیان باستان و بررسی آنها با دستگاه دینی و فلسفی ایشان، نشان داده شود که در ایران باستان نوعی از تاریخنگاری وجود داشته است که منابع تاریخی ملل دیگر صحت آن را تأیید میکنند.این تاریخنگاری دارای ویژگیهای خاصی بود که در قالب جهانبینی و تاریخنگری دینی، معنا و مفهوم پیدا میکرد و رویدادهای تاریخی و نقش انسان در تاریخ به دستاویز این نگرش تفسیر و تعبیر میشد. این تاریخنگاری که در چهارچوب الهیات زردشتی تعریف میشد، با آنچه مورخان یونان باستان از تاریخ و تاریخنگاری درک میکردند، یکسان نبود. این شیوۀ تاریخنگری، روایتی از انسان و جایگاهش در جهان و زمان ارائه میداد که با تعاریف جدید از ماهیت و جایگاه انسان، بهمثابة موجودی مطلقاً تاریخی، در تضاد است؛ ازاینرو نوع تاریخنگاری آن نیز با شاخصههای تاریخنویسی جدید و یک اثر تاریخی که عنوان «علمی» بر خود دارد، متفاوت است.
Keywords