پژوهش های علوم و فناوری چوب و جنگل (Nov 2014)
تاثیر شدت نور نسبی و نقاط مختلف روشنه بر ویژگی های کمی و کیفی تجدیدحیات طبیعی بلندمازو در جنگل لوه – استان گلستان
Abstract
بلندمازو (Quercus cstaneifolia) از مهمترین گونههای صنعتی شمال ایران و قفقاز به¬شمار میآید پرورش تودههای جنگلی نیاز به شناخت دقیق از سرشت طبیعی گونهها و نحوهی غلبه آنها در اکوسیستم منطقه دارد. نور مهمترین عامل اکولوژیکی است که در عملیات پرورش جنگل تغییر داده میشود تا کمیت و کیفیت نهالها و درختان بهبود یابد. هدف از این تحقیق بررسی شدتهای مختلف نور، جهت دستیابی به بهترین شرایط نوری است تا در کنار افزایش خصوصیات کمی نهالهای بلندمازو، مشخصههای کیفی آنها هم بهبود یابد. بدین منظور 10 روشنه طبیعی با ابعاد مختلف در توده بلوط-ممرز درجنگل لوه استان گلستان انتخاب شد و در هر روشنه 9 میکروپلات 4 مترمربعی تعبیه شد. جهت اندازهگیری شدت نور نسبی در هر میکروپلات از دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی استفاده شد و عکسها توسط نرم افزار GLA تجزیه و تحلیل شدند. ویژگی های کمی (قطر یقه، ارتفاع، طول نوشاخه و عرض تاج) و ویژگی های کیفی (شاخه دوانی، فرم ساقه، تقارن تاج، شادابی و سلامتی) نهالها برداشت شد. نتایج نشان داد که متوسط شدت نور نسبی در میکروپلاتها از 1/9 درصد در زیر تاج پوشش تا 7/31 درصد در مرکز روشنه نوسان داشت. بیشترین مقدار متوسط رویش ارتفاعی سالانه نهالها (2/1± 7/8 سانتیمتر) در سطوح متوسط روشنه (200 تا 500 مترمربع) اندازهگیری شد. فراوانی نسبی نهالهای بلندمازو در سطوح متوسط نسبت به سطوح کوچک (کمتر از 200 مترمربع) و بزرگ (بیشتر از 500 مترمربع) بیشتر بود. متوسط شدت نور نسبی در روشنه با سطوح متوسط معادل 1/7 ± 0/20 درصد تعیین شد. نتایج نشان دادند که نهالهای بلندمازو علیرغم معروف بودن به نورپسندی، در مراحل اولیهی رشد تا حدودی نیاز به سایه دارند و نباید در مقابل تابش شدید آفتاب قرار بگیرند. در نتیجه، روشنه متوسط می تواند موجب بهبود ویژگی های کمی و کیفی نهال های بلندمازو شود.