Jilvah-i hunar (Sep 2023)
نگاهی به تعریف «معنا» و «واقعیت» نزد ژان بودریار و بازتاب آن در هنر پست مدرن
Abstract
پستمدرنیسم، چه در نظریه و چه در هنر، با وضعیتی معناگریز و شناختناپذیر مواجه است و تعیّنستیزی و عدمقطعیت از بنمایههای اصلی آن بهشمار میآید. بودریار بهعنوان یکی از اثرگذارترین نظریهپردازان و ناقدان پستمدرنیسم، محور اصلی بحث خود را نقد رسانههای ارتباطی جدید، بیمعنا شدن نشانهها و طرح مباحثی چون بیشواقعیت، از دست رفتن واقعیت و وانمودهها قرار داده است. او ضمن به چالش کشیدن پیکربندی فرهنگی دوره پستمدرن، بر این باور است که در دنیای امروز هر چه رسانههای مجازی پیشرفت کرده و به واسطه آن حجم اطلاعات فزونی یافته، دلالت و معنا تنزل یافته است؛ به طوریکه در عصر حاضر دیگر دستیابی به واقعیت ناممکن گردیده است. گرچه نظریات وی توسط برخی اندیشمندان به صورت جدی نقد شدهاند، اما همچنان یکی از موثرترین آرا در اندیشه پسامدرن بهشمار میآید. مقاله حاضر، با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته و ضمن شرح نظریات بودریار در باب معنا و واقعیت آثار برخی هنرمندان را از منظر آرای این متفکر مورد خوانش و تحلیل قرار داده است. طبق یافتههای پژوهش، مباحثی چون ناپدیدی معنا و از دست رفتن واقعیت در آثار بولین، بیشواقعیت و وانموده در پیکرههای هانسون و ادی، تسلط همه جانبه فضای مجازی در آثار پایک، تضارب میان واقعیت و تصویر در اثری از مالر و فضای متکثر در منظرهسازیهای ادواردز و همچنین آثار فتوکلاژ هاکنی، ضمن مشابهت مفهومی با تعاریف بودریار از «معنا» و «واقعیت»، همگی موید تعامل میان نظریه و عمل در مصادیق هنر پستمدرن هستند.
Keywords