Jilvah-i hunar (Sep 2023)

نگاهی به تعریف «معنا» و «واقعیت» نزد ژان بودریار و بازتاب آن در هنر پست مدرن

  • مینا محمدی وکیل

DOI
https://doi.org/10.22051/jjh.2023.35851.1633
Journal volume & issue
Vol. 15, no. 3
pp. 106 – 123

Abstract

Read online

پست­مدرنیسم، چه در نظریه و چه در هنر، با وضعیتی معناگریز و شناخت­ناپذیر مواجه است و تعیّن­ستیزی و عدم­قطعیت از بن­مایه­های اصلی آن به‌شمار می­آید. بودریار به‌عنوان یکی از اثرگذارترین نظریه­پردازان و ناقدان پست­مدرنیسم، محور اصلی بحث خود را نقد رسانه­های ارتباطی جدید، بی­معنا شدن نشانه­ها و طرح مباحثی چون بیش­واقعیت، از دست رفتن واقعیت و وانموده­ها قرار داده است. او ضمن به چالش کشیدن پیکربندی فرهنگی دوره پست­مدرن، بر این باور است که در دنیای امروز هر چه رسانه­های مجازی پیشرفت کرده و به واسطه آن حجم اطلاعات فزونی یافته، دلالت و معنا تنزل یافته است؛ به طوری­که در عصر حاضر دیگر دست‌یابی به واقعیت ناممکن گردیده است. گرچه نظریات وی توسط برخی اندیشمندان به صورت جدی نقد شده­اند، اما هم‌چنان یکی از موثرترین آرا در اندیشه پسامدرن به‌شمار می­آید. مقاله حاضر، با روش توصیفی ـ تحلیلی­ صورت گرفته و ضمن شرح نظریات بودریار در باب معنا و واقعیت آثار برخی هنرمندان را از منظر آرای این متفکر مورد خوانش و تحلیل قرار داده است. طبق یافته­های پژوهش، مباحثی چون ناپدیدی معنا و از دست رفتن واقعیت در آثار بولین، بیش­واقعیت و وانموده در پیکره­های هانسون و ادی، تسلط همه جانبه فضای مجازی در آثار پایک، تضارب میان واقعیت و تصویر در اثری از مالر و فضای متکثر در منظره­سازی­های ادواردز و هم‌چنین آثار فتوکلاژ هاکنی، ضمن مشابهت مفهومی با تعاریف بودریار از «معنا» و «واقعیت»، همگی موید تعامل میان نظریه و عمل در مصادیق هنر پست­مدرن هستند.

Keywords