هنر و تمدن شرق (Dec 2016)
منظر سینمایی شانزلیزه در فیلم از نفس افتاده
Abstract
با پیدایش سینما وظیفه جدیدی به نام لوکیشن به مجموعه وظایف معماری افزوده میشود. لوکیشن یکی از عناصر اصلی سینماست. لوکیشن در سینما آن اندازه پراهمیت است که در فیلم نامه ابتدای هر صحنه توضیح مختصری از لوکیشن به همراه زمان نوشته میشود. زیرا داستان سینمایی در زمان معلوم و مکان مشخص، امکانپذیر است.تا امروز آثار معماری بسیاری در مقام لوکیشن ظاهر شدهاند اما فضایی که در سینما از اثر معماری برداشت میشود متفاوت با آن فضاسازی معمارانهای است که در عالم واقع وجود دارد. در حقیقت فیلم ساز از اثر معماری بنا به خواست مطلوب خود، در اثر سینمایی استفاده میکند به همین خاطر است که یک معمار زبده تنها با دیدن فیلم گوژپشت نتردام قادر به بازسازی کلیسای نتردام نیست. اگر غایت معماری را خلق فضا بدانیم، ازآنجاکه در سینما فضاسازی، خود در خدمت بیان داستان دراماتیک قرار میگیرد، فیلمساز با استفاده از برخی وجوه معمارانه اثر، از معماری در خدمت بیان داستان خود استفاده میکند و بالطبع همانطور که زمان دراماتیک متفاوت با زمان واقعی است، اثر معماری هم در سینما با اثر موجود در عالم واقع متفاوت است. معماری در سینما واسازی و دوباره بازسازی می شود. معماری که روی پرده مشاهده میشود آنقدر شباهت به اصل اثر دارد که یادآور آن در ذهن بیننده باشد اما آنقدر متفاوت است که اگر بینندهای اصل اثر را ندیده باشد، تنها با اطلاعاتی که از فیلم گرفته قادر به بازسازی و حتی درک فضای آن نیست؛ زیرا فیلم ساز با استفاده از اثر معماری فضای موردنظر خود را در فیلم خلق میکند. همینطور حسی که از دیدن اثر معماری در سینما به مخاطب منتقل میشود متفاوت با حسی است که شخص با حضور در فضا از اثر دریافت میکند.برای اثبات فرضیات مقاله به مقایسه فضا و منظر معماری خیابان شانزلیزه با آنچه در فیلم از نفس افتاده به نمایش در آمده پرداخته و اثبات شد که فیلم ساز به کمک تکنیک مونتاژ و زاویه دید و انتخاب نماهای خاص از خیابان و گسستن سیر نمایش، از خیابان شانزلیزه در فیلم سینمایی «از نفس افتاده» منظری از خیابان «شانزلیزه» به مخاطب ارائه میدهد که اگر نگوییم مغایر، اما حداقل متفاوت یا بهتر بگوییم متنافر با آن حسی است که رهگذر، از بودن و حضور در خیابان احساس میکند.