سیاست متعالیه (Aug 2019)
پدیدارشناسی سقیفه بهمثابه امر سیاسی (بررسی ساختار توزیع قدرت در سقیفه)
Abstract
هدف پژوهش حاضر این بود که چگونه سقیفه، نهاد خلافت را بر پایههایی متزلزل و فاقد ثبات نهایی بنا نهاد. در این راستا، با روش پدیدارشناسانه و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، بستر تاریخی سقیفه در ساختار قبیلهگرایانهی قریش، الگوی توزیع قدرت و نیل به توافق در سقیفه و پیامدهای تاریخی سقیفه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، سقیفه براساس بازگشت به نظام قدرت قبیلهمحور، کارکردی دوگانه را سبب گردید. در کوتاهمدت (عهد شیخین) به انتقال قدرت در قریش از عبدمنافیان به خردهقبایل حاشیهای انجامید؛ و در بلندمدت (از خلافت عثمان تا پایان عباسیان) محوریت قریش را بهمثابه درونمایهی خلافت در قالبی جدید (عدم التزام به ائتلاف) اما درونمایهای قدیمی (مصدریت عبدمنافیان در هستهی مرکزی قدرت) در دوران پس از اسلام تثبیت کرد. پس از سقیفه بهتدریج ابتدا دو گفتمان شیعی (منتقد وضع موجود و حامی اصلاح نهاد خلافت) و قریشی (مدافع خلافت ناشی از ائتلاف قبیلهگرایانه) و سپس از عهد عثمان بدینسو، گفتمان اموی (ملهم از ساختارهای شاهی ایران-رومی بر پایهی درونمایهی عربی) شکل گرفتند. نهایتاً امام علی(ع) سیاست تعویق و کنارهگیری را پس از سقیفه اتخاذ کردند. بر اساس این سیاست، همکاری با نهاد خلافت بهمعنای پذیرش آن نبود؛ این عدم پذیرش در هویتبخشی به شیعیان بهمثابه گروه مخالف و متفاوت با عامه مؤثر واقع گردید.
Keywords