منظر (Jun 2021)
بازخوانی مؤلفههای سازندۀ سازمان فضایی شهر ایرانی پس از اسلام در سفرنامههای قرن نهم تا چهاردهم هجری قمری
Abstract
سازمان فضایی مفهومی برآمده از نگاه سیستمی به شهر و اجزای سازندۀ آن محسوب میشود که شهر را حاوی معنایی فراتر از جمع جبری اجزای کالبدی آن دانسته و معنایی برآمده از نظم، نسبت و ارتباط میان اجزاء برای شهر قائل است. این مفهوم ناشی از توافق جمعی ساکنان در نحوۀ شکلگیری شهر است؛ در این دیدگاه اجزای سازندۀ شهر در هر تمدن، مطابق نظم و سازمانی خاص شکل میگیرد که برآمده از چارچوب فرهنگی مشابه آنهاست. از این رو مفهوم سازمان فضایی را میتوان وجه ممیزۀ فرهنگی و نشان هویتی دانست. سفرنامههای مستشرقان قرن نهم تا سیزدهم هجری قمری از منابع مهمی هستند که گرچه با نظامی روشن و سیستمی به شهر نپرداختهاند، اما با ذکر رویدادهای زندگی اجتماعی و توصیف فضاها و عناصر مهم شهر، تصویری مختلط از سازمان فضایی شهر بهدست میدهند. تحلیل و مقایسۀ یافتههای توصیفی و تخصصی در راستای تبیین مفهوم سازمان فضایی شهر، تفسیر جدیدی از چیستی و چگونگی شهر ایرانی-اسلامی فراهم میکند. هدف از نوشتار حاضر پرداختن به نحوۀ شکلگیری سازمان فضایی خاص شهر ایرانی به لحاظ عملکردی و معنایی است. در این راستا مؤلفههای سازمان فضایی از جهت نقش در ساخت «کلیت» شهر و «روابط» متقابل مورد بررسی قرار میگیرند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تاریخی بوده و جمعآوری اطلاعات نیز به شیوۀ کتابخانهای از سفرنامهها و منابع تخصصی صورت گرفته است. ارتباط میان توصیف سیاحان و نظرات متخصصان از شهرهای ایرانی با سازمان فضایی آن، از طریق استنباط عقلی و تجزیه و تحلیل یافتهها صورت پذیرفته است. سازمان فضایی شهر محصول نگرش به شهر بهعنوان یک کلیت مستقل است. شرط لازم برای معنایافتن شهر بهعنوان یک «کل»، هدفمندبودن اجزا و نظم میان آنهاست که امکان شکلگیری، توسعه و تکامل شهر را در قالب ارگانیسمی پویا محقق میسازد. در شهرهای ایرانی دورۀ اسلامی چهار جزء قلمرو، مرکز، ساختار و کلهای کوچک، الگو و روابط خاص سازمان فضایی شهر را شکل میدهند. در یک طبقهبندی کلی میتوان از میان چهار مؤلفۀ اساسی سازمان فضایی شهر ایرانی، مرکز را به اعتبار مقام هستیبخش آن شرط لازم، و سه مؤلفۀ دیگر را همراه با مرکز به اعتبار نقش خدماتی، شروط کافی و مکمل تحقق کلیت سازمان فضایی شهر دانست.
Keywords