زبان پژوهی (Aug 2018)
از گرهی نقشی تا ساخت مجهول
Abstract
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی شکل گیری جمله های مجهول در زبان فارسی، بر پایة نظریة پادتقارن پویا (Moro, 2000) و با روش کیفی میپردازد تا عامل به وجود آمدن این جملهها را از دیدگاهی متفاوت مورد بررسی قرار داده و تبیین نماید. در این مقاله نشان داده میشود آنچه به ساخت مجهول معروف است، فرآوردة جانبیِ گرهی نقشی، با عنوان گرة جهت با مشخصة [مجهول] است. گرة جهت، یک گروه کُنادی را به عنوان متمم خود انتخاب کرده و مشخصة [ف. تصریفِ] گروهِ فعلی سبک را به صورت مجهول، ارزشدار میکند. در صورتی که این گره، با یکی از فعلهای شدن، گشتن، آمدن و رفتن، پُر شده باشد؛ فعل به صورت اسم مفعول بازنمود مییابد. بر این مبنا، فعل «شدن» نمیتواند عامل مؤثری در شکلگیری یا عدمِ شکلگیری جملههای مجهول به شمار آید، بلکه این فعل، صرفاً یک نمود آوایی است برای گرهی نقشی با مشخصة [مجهول]. همچنین با توسل به فرضیة یوتا، نشان میدهیم که حضور کنشگر در جملههای مجهول از آنجا ناشی میشود که یگ گروه حرفِ تعریف در جایگاه مشخصگر گروه فعلیِ سبک و پیش از ادغام آن گروه فعلی با گروه کُنادی، ادغام شدهاست.
Keywords