منظر (Nov 2016)
آشنایی، جلوۀ مقام باغ در شعر سعدی
Abstract
باغ در شعر سعدی کالبد چهاربخشی یا دوبخشی از گیاه، آب و کوشک که امروز متخصصان علوم مدرن در مقیاس دانههای معماری و یا شهر تبیین میکنند نیست؛ بلکه فهم و منظومهای معنایی است که یک مقام عالی بهصورت بیواسطه در انسان ایرانی را تداعی مینماید. درواقع پیش از آنکه یک نمود باشد یک مفهوم عالی است که هم منظمکنندۀ سایر مفاهیم درون و هم عامل منظم کنندۀ بیرون است. نمودِ بیرونی این فهمِ مدام نو شونده از عالم بهصورت یک مقامِ عالی در پسِ ذهنِ هنرمند ایرانی است (باغ) که تحت تأثیر خودِ انواعِ باغها، شعرها، فرشها، و بهطورکلی انشاهای ایرانی (تجربههای زیسته)، خود بهصورت پیوسته پدیدآورندۀ آنها نیز بوده است. «آشنا بودن»، یکی از کیفیتهای اصلی قابلشناسایی در شعر سعدی از مقام باغ است که در این مقاله به شرح این کیفیت پرداخته میشود. نتایج نشان میدهد «آشنا بودن» کیفیتی است که سعدی از طریق تذکر متعدد به بینالاذهانیترین عناصر، روابط، وقایع و رفتارهای معمولِ مرتبط با باغِ «فعلیت یافتۀ زمان» خود، به فهم و بیان تلویحیِ لزومِ اندیشۀ سرزمینی و تفاوتگذاری از بیگانه بهعنوان اصلِ بنیادی در این کیفیت از مقام باغ پرداخته است. در سایه چنین کیفیتی، امکان حمایت از هویتی نو شونده و فعال شدنِ بُعد معنایی و اشتراکِ اجتماعی-ملی در زندگی جمعی در باغ ایرانی فراهم میشود. اصلی که امروز با عنوان لزوم پیوستگی با زمینه و جلوگیری از عینیپنداری حقیقت نزد دیگری (عمدتاً غرب) در طراحی از آن یاد میشود و البته کمتر به ریشه و محتوای تأمینکننده چنین کیفیتی پرداختهشده است.