روش شناسی علوم انسانی (Jun 2024)
از هژمونی تا پساهژمونی: مقایسه دیدگاه آنتونیو گرامشی و اسکات لش
Abstract
مفهوم هژمونی و پساهژمونی در علوم اجتماعی و انسانی بهطور گسترده شناخته شده و بسته به رشتهها و زمینههای ملی، تعاریف مختلفی دارد. هژمونی به وضعیتی اشاره دارد که در آن ائتلافی موقت از برخی گروههای اجتماعی به اقتدار اجتماعی تام بر سایر گروهها منجر میشود. گرامشی به عنوان نظریه پرداز برجسته در این زمینه معتقد است طبقه حاکم باید علایق گروههای فرودست را مدنظر داشته باشد تا به یک موازنه منطقی برسد. لش نیز به عنوان نظریه پرداز مهم در زمینه پساهژمونی با ایجاد تغییری که در توصیف قدرت ایجاد کرده مفهوم هژمونی را به چالش میکشد. از اینرو در مقاله حاضر به مقایسه دیدگاههای گرامشی و لش از منظر زمینه تاریخی، چارچوبهای نظری، ماهیت قدرت، پویایی فرهنگی و مکانیسمهای حکمرانی با روش مقایسه کتابخانهای و اسنادی پرداخته خواهد شد. تحولات مدرن بر توزیع قدرت و هژمونی تاثیر گذاشته و به ظهور دینامیکهای جدیدی از هژمونی و پساهژمونی منجر شده است. هژمونی بر تسلط ایدئولوژیهای طبقه حاکم تأکید دارد، در حالی که پساهژمونی بر سیالیت روابط قدرت و نقش فعال افراد و جوامع در مقاومت و خلاقیت تمرکز میکند. ۱. مقدمه و بیان مسألههژمونی مفهومی است که در علوم اجتماعی و انسانی در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده و کاربرد گسترده ای پیدا کرده است و بسته به زمینه های رشته ای و ملی، تعابیر گوناگون و گاه متناقض دارد. در اوایل قرن بیست و یکم، ارتباط و انسجام مفهوم هژمونی مورد بررسی قرار گرفته است. نظریه های مختلفی از «پساهژمونی» پدیدار شده اند که به دنبال ارائه تحلیل سیاسی واقع بینانه ای هستند که هژمونی زمانی ارائه میکرد. اصلیترین نظریه پرداز در زمینه پسا هژمونی اسکات لش به شمار میآید. لش اعتقاد دارد هژمونی اغلب از طریق «نظم نمادین» کار میکند. این امر میزان زیادی سلطه را از طریق ضمیر ناخودآگاه فرض میکند. هدف این مقاله ارائه یک ارزیابی کلی از «هژمونی از منظر آنتونیو گرامشی به ویژه از کتاب (دفترچههای زندان )» و «پسا هژمونی از دیدگاه اسکات لش به ویژه در مقاله (قدرت پس از هژمونی) او میباشد. ۲. ادبیات پژوهشگرامشی نیز مانند بسیاری از نظریه پردازان هم عصر خود میکوشید تا احکام مارکسیستی را اصلاح کند. وی معتقد است ،فرهنگ استقلال نسبی دارد و تکامل افکار و اندیشه ها یا روبناهای فکری میتواند همزمان هم شیوه ی تولید و هم روبناهای فکری جامعه را تغییر دهد.(هالوب ۱۹۹۲ : ۷۳).میدهد از نظر گرامشی هژمونی جدا از اعمال زوری است که توسط قوای دولت انجام میشود طبقه ی حاکم ممکن است اجماع بر سر قدرت خود را از طریق وسایل ایدئولوژیک تأمین کند.از نظر گرامشی لازمه ی هژمونی جامعه ی مدنی است و آن را در برابر دولت سرکوبگر قرار میدهد. گرامشی از ایستگاه های تلویزیونی خانواده مدرسه کلیسا روزنامه ها و غیره به دستگاههای هژمونی یاد میکنند که افراد را به جای سرکوب به قدرت حاکم پیوند میدهند از نظر وی سرکوب و تحکم به دولت اختصاص دارد ولی هژمونی مخصوص جامعهی مدنی است. (اندرسون، ۱۹۷۶، ۵۳).پسا هژمونی در نظریههای لش با تأکید بر ماهیت غیرمتمرکز و پراکنده جامعه معاصر، مفاهیم سنتی قدرت و کنترل را به چالش کشیده میشود و فراتر از ایده یک هژمونی مسلط است تا چگونگی عملکرد نیروهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را کار لش بر ظهور فناوریهای اطلاعاتی و تأثیر آنها بر ساختارهای اجتماعی متمرکز است و تغییر از سلسله مراتب پایدار به سیستمهای پویا و خودسازماندهنده را برجسته میکند. در عصر پسا هژمونیک، مفهوم بی واسطه است و ارزشها و واقعیتها به عنوان دادههای حسی خام در مقابلمان قرار میگیرند.پساهژمونی از نظر «ارتباطات» بهتر درک شد. سرانجام، پوزیتیویسم عصر هژمونی، جای خود را به تجربهگرایی پساهژمونیک میدهد.(اسکات لش، ۲۰۰۷). ۳. روش شناسیروش پژوهش حاضر اسنادی است که از پایگاههای مختلفی برای جمع آوری داده استفاده گردیده است. از کتابها و مقالات بهروز، کتابهای رفرنس و مقالات نوشتهشده توسط نظریهپردازان اصلی در پژوهش، به منظور جمعآوری دادههای دقیق و بدون ابهام استفاده گردیده است. ۴. یافتههاگرامشی مفهوم هژمونی را بر اساس نقش فرهنگ و ایدئولوژی در حفظ قدرت طبقه حاکم توسعه داد.هژمونی از طریق رضایت به جای اجبار اعمال میشود و نهادهای فرهنگی و رسانهها نقش مهمی دارند.گروههای زیردست میتوانند با مقاومت فرهنگی و اجتماعی به چالش کشیدن ساختارهای قدرت بپردازند. لش مفهوم پساهژمونی را با توجه به تکهتکه شدن و تمرکززدایی قدرت در جامعه معاصر مطرح کرد.در پساهژمونی، قدرت در چندین سایت و شبکه مختلف توزیع میشود و رسانههای دیجیتال و جهانیشدن نقش مهمی دارند بازیگران مختلفی برای کنترل و رقابت بر سر قدرت درگیر هستند. ۵. بحث و نتیجه گیرینظریات گرامشی و لش درباره قدرت و هژمونی، با وجود شباهتها، تفاوتهای مهمی دارند. گرامشی، فیلسوف مارکسیست، مفهوم هژمونی را مطرح میکند که بر اساس آن طبقه حاکم از طریق نهادهای فرهنگی و رسانهها قدرت ایدئولوژیک خود را حفظ میکند. او به نقش نهادهای متمرکز و تأثیر ایدئولوژیهای طبقه حاکم در کنترل اجتماعی اشاره دارد. لش، مفهوم پساهژمونی را معرفی میکند که به پویاییهای قدرت در عصر دیجیتال میپردازد. او معتقد است که قدرت در جوامع معاصر پراکنده و سیال شده و از طریق شبکهها و پلتفرمهای دیجیتال اعمال میشود. این تحولات، فضاهای جدیدی برای مقاومت و خلاقیت فراهم میکنند و ایدئولوژی مسلط یا طبقه حاکم را به چالش میکشند.در مجموع، مقایسه بین هژمونی گرامشی و پساهژمونی لش، تغییرات مهمی در نحوه توزیع و اعمال قدرت نشان میدهد. گرامشی بر کنترل از طریق نهادهای متمرکز تأکید دارد، در حالی که لش بر پراکندگی قدرت و نقش فعال افراد و جوامع در عصر دیجیتال تأکید میکند. پساهژمونی، با توجه به تمرکززدایی و عاملیت بیشتر افراد، بینشهای جدیدی در مورد چالشها و فرصتهای تغییر اجتماعی ارائه میدهد.
Keywords