Jilvah-i hunar (Nov 2020)

تحلیل نشانه‌های مضمونی و تصویری در رباعیات خیام و نگاره‌های حسین بهزاد

  • زینب رجبی,
  • فهیمه زارع زاده

DOI
https://doi.org/10.22051/jjh.2020.30602.1495
Journal volume & issue
Vol. 12, no. 3
pp. 25 – 38

Abstract

Read online

روند پیوسته تحولات نگارگری، بیش از آن ‌که در زمینه سبک و اسلوب مکاتب تصویری سده­های متمادی ایران اسلامی باشد، همواره، در ارتباط با ادبیات و بهره­مندی از مبانی زیبایی­شناسی و مضامین شعری آن قابل ملاحظه بوده است؛ هم‌چون آثار حسین بهزاد که در موانست و هم‌سخنی­ با رباعیات خیام آفریده شده­اند. لیکن، آنچه در این پیوند تاریخی، سابقه نداشته و سبب تمایز آثار بهزاد از سایر نگاره­ها شده، قرابت موضوعی­شان با اندیشه­های فلسفی خیام است. اندیشه­های پرسشگرانه­ای که اگرچه اغلب با رویکردی خاص پیرامون جهان و انسان هستند، با این‌حال، نگارگر آن‌ها را چنان مصور کرده که گویی این آثار ضمن بیان احوال درونی­اش، ترجمان مستقیم اشعار خیام نیز هستند. بر این اساس، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه­ای- الکترونیکی برآن است تا به شناختی جامع و درکی ژرف­ از نحوه بازنمود مضامین و معانی این رباعیات در آثار بهزاد دست یابد. چنان‌که واکاوی نشانه­های مضمونی و جوانب تاثیرگذاری‌شان بر نگاره­ها در قالب نشانه­های تصویری سبب نقد صحیح­تر و خوانش جذاب­تر هر دو متن شعری و دیداری خواهد شد. در این راستا، یافته­های پژوهش گواه آنند که بهزاد، نه­تنها از نشانه­های نمادینی هم‌چون کوزه، کوزه­گر، کارگاه کوزه­گری، خاک و پیر راوی بهره برده است، بلکه از اصول و قواعد بصری رایج در نگارگری هم تبعیت کرده و با اجتناب از فضای خالی، کاربرد خطوط شکسته تند و تیره در قلم‌گیری و تضادهای رنگی یا مفهومی در پیش­زمینه و پس­زمینه، توانسته مضامین شعری خیام را صورتی بصری دهد و نگاه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.

Keywords